تارنمای ادبی قلم طلایی1 - امیر نمازی



در طول زندگی مجازی، مخصوصاً از سال 85 تا 93، با وبلاگ ها و وب سایت های بسیاری نوشتم. دیشب به طور کاملا اتفاقی با این سایت آشنا شدم و پس از تماشای چندین وبلاگ، دیدم می شود روی آن حساب باز کرد و بار و بنه را جمع کردم و به اینجا نقل مکان کردم.

از اوایل خرداد که کانال ایده داستان را برای استفاده علاقمندان و داشتن فکر و ایده اولیه ایجاد کردم، زندگی ام شیرین تر از قبل شد؛ پس از آن و به توصیه دوست عزیزی، کانال قلم طلایی1 را با همان نام و نشان سال های قبلش ایجاد کردم و به انتقال تجربیات و درس آموزه های نویسندگی پرداختم.

اواخر خرداد بود که به فکر تاسیس سایتی با همین نام افتادم تا کار نیمه تمام سال های گذشته را به اتمام برسانم، با یک وب سایت آغاز کردم و تا نیمه راه رفتم اما اتفاقی باعث جدایی از آن سایت شد و رسید به امشب؛ از این بابت بسیار خرسندم و امیدوارم شرایط به خوبی ادامه یابد.

در این وب سایت علاوه بر ارسال درس آموزه ها و رویه گذشته، پندهای خودنوشت و چند برنامه دیگر را اجرا خواهم کرد، امیدوارم مطالب ارسالی بتواند راهگشای راه نویسندگی تان باشد.

 

من امیر نمازی هستم، از یکی دو سال پس از یادگیری الفبای پارسی، به تشویق دبیر ابتدایی و طبق برنامه کتابخوانی آن سالها، هر هفته موظف بودیم به کتابخانه برویم و چندین کتاب داستان به امانت بگیریم و در زنگ کتابخوانی، بخوانیم و وظایفی را انجام دهیم؛ این ایام را به خوبی در یاد دارم و هر از گاهی به آن روزهای شیرین فکر می کنم. این زنگ، یکی از خاطره انگیزترین خاطرات گذشته ام بوده و هست و ان شاء الله پس از تاسیس کارگاه و کلاس نویسندگی حضوری، یکی از برنامه های ثابت کلاس هایم خواهم بود.

گذشت و گذشت تا حدودا پنج سال بعد، ابتدا شعر و شاعری آغاز شد و سپس به تشویق دبیر ادبیات، نوشتن را به شکل جدی آغاز کردم. اولین داستانم چنگی به دل نزد اما برایم عزیز و ارزشمند است و هر از چند گاهی آن را برمی دارم و نگاهش می کنم.

در این چند سال (قبل از سال 89) با چندین سایت مرتبط با نویسندگی همکاری کردم که از آن جمله می توان به سایت 98ایا، گودلایف و. اشاره کرد و در سال 90-89، با سایت معتبری که زیرنظر بنیاد علمی نخبگان فعالیت می کرد، آشنا شدم و پس از چندی به مدیریت بخش ادبیات آن دست یافتم. پوسته اولیه کانال ایده داستان از همین نقطه شکل گرفت و اجرایی شد و.

برحسب علاقه و اشتیاق به سمت و سوی نویسندگی تئاتر و رادیو کشیده شدم و در سال های قبل از 89، عضو اتاق فکر و کادر نویسندگان یکی از رادیوهای تهران بودم (به صورت کوتاه)؛ بعدها برحسب همان علاقه و اشتیاق، به سمت و سوی تئاتر و فیلم کوتاه کشیده شدم و این آشنایی باعث کسب تجربیاتی در زمینه بازیگری تئاتر، کارگردانی تئاتر، نویسندگی دو کار جشنواره ای (تاریخی / طنز) و نگارش سناریوی چند کار جدی و طنز هم شد و.

در زمینه نویسندگی نیز نزد چند تن از اساتید خوش نام و قلم این هنر زیبا (استاد فرجی، استاد محمودی ایرانمهر و. - سال 1390 به قبل) دوره دیدم و آشنایی و تلمذ نزد این سروران، جزء افتخارات زندگی ام بوده و هست و معتقدم که :

" نویسنده، هیچگاه به پله آخر نمی رسد و همواره باید بخواند، بنویسد و از منِ دیروزش پیشی بگیرد."


 

در مورد هر یک از جملات زیر، 1 تا 3 صفحه بنویسید.

1. برشِ هندوانه ی یلدا به گردن من افتاد.

2. دیشب میهمان داشتیم.

3. شب یلدا در زادگاه من این چنین است.

4. در مورد یکی از اتفاقاتی که در شب یلدا تجربه اش کردید، حداقل نیم صفحه بنویسید.

 

 

 

 


تمرین هفته دهم نخ داستانی - کانال ایده داستان - امیر نمازی (42)



 

 

در مورد هر یک از جملات زیر، 1 تا 3 صفحه بنویسید.

1. رنج، ما را دو تکه می کند. (دلنوشته و داستان)

2. در جمع ما، نفر دیگری نیز بود. (داستان)

3. پاسپورت به دست ایستاده بود. (داستان)

4. من هرروز راس ساعت . بیدار می شوم.

5. در مورد سه ویژگی اخلاقی و رفتاری تان حداقل یک صفحه بنویسید.

 


تمرین هفته نهم نخ داستانی - کانال ایده داستان - امیر نمازی (38)



 

در مورد هر یک از جملات زیر، 1 تا 3 صفحه بنویسید.

1. زنی بود قدبلند، با موهایی طلایی و فر که همیشه در روز می درخشید.

2. با یک چشم بسته، شبیه ان دریایی شده بودم.

3. من یک نویسنده ی.

4. درمورد " عشق پاک " 1 صفحه متن بنویسید. (جدید)

5. درمورد " تاثیر حرف مردم " 1 صفحه متن بنویسید. (جدید)

 

 


تمرین هفته هشتم نخ داستانی - کانال ایده داستان - امیر نمازی (33)



 

در مورد هر یک از جملات زیر، 1 تا 3 صفحه بنویسید.

1. نقطه ضعفش را هدف گرفتم و گفتم.

2. طلاهای عروسی اش را فروخت و یک مغازه . دایر کرد.

3. من کتاب می خوانم چون. (ساده نویس) (جدید)

4. حرف زیادی دارم اما چیزی نمی گویم. (دلنوشته) (جدید)

5. درمورد " تاثیرات کتاب بر خواننده " 1 صفحه متن و  جمله قصار بنویسید.

 


تمرین هفته هفتم نخ داستانی - کانال ایده داستان - امیر نمازی (28)



 

 

 

در مورد هر یک از جملات زیر، 1 تا 3 صفحه بنویسید.

1. دیگر تحمل ندارم.

2. گوشه کافه نشسته بود. مرتب چشمک میزد و نگاهش را می ید.

3. با دستمالی سفید، سیاهی زیر چشمش را پاک کرد. (جدید)

4. دیگر آن چهره بشاش و نورانی را ندیدم. (جدید)

5. پرده خجالت را روی سرش کشید و رو برگرداند. (جدید)

 

 


تمرین هفته ششم نخ داستانی - کانال ایده داستان - امیر نمازی (23)



 

در مورد هر یک از جملات زیر، 1 تا 3 صفحه بنویسید.

1. امروز اولین برف پائیزی آمد / بر زمین نشست.

2. نامه را باز کردم.

3. آب از سقف چکه می کرد. (جدید)

4. پایش را روی زمین می کشید و گدایی می کرد. (جدید)

5. در مورد مهرِ مادر نیم تا یک صفحه بنویسید. (جدید)

 

 


تمرین هفته پنجم نخ داستانی - کانال ایده داستان - امیر نمازی (18)


 


 

در مورد هر یک از جملات زیر، 1 تا 3 صفحه بنویسید.

1. خیلی سر به هوا بود.

2. امروز اولین غذایم را پختم.

3. حرفش همچون پُتکی بود که مرا.

4. امروزم را اینطور آغاز کردم.

 

 

 


تمرین هفته چهارم نخ داستانی - کانال ایده داستان - امیر نمازی (13)



 

 

یکی از این سه جمله را بردارید و طبق راهنمای تمرین ادامه اش دهید.

1. اولین باری که هدیه گرفتم حس خوبی داشتم.

2. هوای ابری لذت خاصی دارد. 

3. دیروز یک بلیط بخت آزمایی خریدم

 

 

 


تمرین هفته اول نخ داستانی - کانال ایده داستان - امیر نمازی (3)


 


 

دربارۀ این موضوع،

هرچه به ذهن خلاق تان می آید را در قالب دلنوشته و جستار کوتاه

(در حد نیم صفحه - از نگارش داستان پرهیز کنید) و جملات قصار (1 تا 3 عدد) 

بنویسید و به اشتراک و یادگار بگذارید.

منتظر خواندن پیام های دلنوازتان هستم.


 

در این صفحه قرار است باهم بنویسیم، تجربه ای جدید از آنی نویسی و ساخت کلمات و جملات برق آسا را بدست بیاوریم، قرار است با هرزبانی که دلمان خواست بنویسیم و سختی به دل و قلم مان راه ندهیم!

از قدیم گفته اند:

" هر سخن کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند "

 

کار سختی هم در پیش ندارید، قرار است دلنوشته ای کوتاه بنویسید و در این صفحه به اشتراک و یادگار بگذارید؛ در این تمرین، موضوعی کلی وجود دارد که باید در مورد آن بنویسید. به خواسته تمرین توجه کنید، قرار است دلنوشته یا جستاری کوتاه بنویسیم نه داستانی با دیالوگ و عناصر و. .

در این تمرین خودتان باشید، کار را سخت نگیرید و هرچه به ذهن تان آمد را روی صفحه نظرات بریزید و ارسالش کنید؛ حد مناسب برای این تمرین، حداکثر نیم صفحه خواهد بود تا بهتر خوانده شود.

 این تمرین محدودیت زمانی ندارد ولی بهتر است در روز یکشنبه و همزمان با انتشار در کانال و وب سایت، بدون هیچ گونه فکر و برنامه ریزی و به صورت کاملاً بداهه و آنی نوشته شود.

امیدوارم تمامی همراهان از برکات حال و آینده این تمرین جمع نویسی، بهره مند شوند.


 

برای کارگاه مشق شب امشب، کلمات سخت و پیچیده داشتیم و در همین تمرین اول، ده نکته لغت آموختیم که حداقل دو موردش به دلیل وجود واژه هم آوا، جزء اشتباهات پرتکرار امشب بود.

(نقاط قرمز رنگ و هایلایت شده، محل اشتباه است و بیشتر اشتباهات نوشتاری در این نقاط صورت می گیرد.)

 

به حافظ تفألی زدم، خیر آمد.

عیال با میل چای را سرکشید و گفت: " غربت را نمی پذیرم. قدغن است! "

کتاب را بستم و به عکس قسطنطنیه نگاه تیزی کردم و گفتم:

" لشکرکشی نکن، نمیریم . اصلاً میریم اوشون فشم! "

 

بررسی کلمات تمرین از نظر فرهنگ های پارسی

1. تفألی زدم: برای گرفتن فال حافظ و دریافت نشان راهی استفاده می شود.

2. تفأل زدن: فال گرفتن/ به فال نیک گرفتن، تفال نمودن، شگون زدن  

3. تفعل: (اسم) [عربی] در صرف عربی، از ابواب ثلاثی مزیدٌفیه / این کلمه یکی از عمده اشتباهات این تمرین بود. هیج گاه این نکته را فراموش نکنید.

4. عیال: جمع عَیِّل/ اهل خانه؛ زن و فرزند/بانو، جفت، زن، زوجه، عائله، همسر

5. غربت: دوری از جای خود. دورشدن. غریب شدن. دوری از وطن. جدائی از وطن دوری از جای باش. دوری از خانمان. دوری از وطن و شهر/ غم غربت.

6. قدغن: نهی، منع  (فرهنگ معین)/ ممنوع، غیرمجاز (فرهنگ عمید)/ ممانعت.

7. قسطنطنیه:

قُسْطَنْطَنیّه (عربی شده کُنستانتینوپول، به معنای شهر کنستانتین)، نام پیشین شهر استانبول است که به افتخار قیصر روم، کنستانتین یکم نام گذاری شده بود. این شهر سال ها پایتخت امپراتوری روم شرقی بود. این شهر پس از سرنگونی رومی ها و روی کار آمدن مسلمانان عثمانی، اسلامبول (به معنای شهر اسلام) خوانده شد که با گذشت زمان به استانبول تغییر نام پیدا کرد.

8. لشکرکشی: این واژه با ک » نوشته می شود. پس از در جایی مشاهده کردید که با گ » نوشتند، غلط است. (لشکر : صحیح / لشگر: غلط مصطلح)

9. اصلاً : هرگز، به هیچ وجه، ابداً

10. اوشون فشم:

اوشان، فشم، میگون یا شهر رودبار قصران (معرّب رودبار کوهسران) یکی از شهرهای شهرستان شمیرانات و مرکز بخش رودبار قصران در استان تهران است. شهر اوشان، فشم، میگون دارای سه محله اصلی با نام‌های فشم، ‌اوشان و میگون می‌باشد. در گفتار عامیانه این شهر بیشتر با نام اوشون فشم مشهور است.

 

 


امیر نمازی


 


 

تمرین مشق شب، دیکته شب بزرگسالی است که با اهداف آموزشی بسیاری نظیر تقویت درست نویسی، کاهش اغلاط املایی و نگارشی، یادگیری لغات جدید، افزایش دامنه لغات و. طراحی و ابداع شده است و هر جمعه در کانال و گروه تمرینی ایده داستان برگزار می شود.

هر دوره، خواسته تمرینی جدیدی به تمرین افزوده می شود و آموخته های اعضاء هر دوره بهبود خواهد یافت.

 

 


طراح تمرین آموزشی : امیر نمازی 


 

هرگونه سوء استفاده، تغییر و اجرای تمرین بدون ذکر نام طراح و کسب اجازه، خلاف اصول شرعی، اخلاقی و عرف نویسندگی خواهد بود.


 

 

در مورد هر یک از جملات زیر، 1 تا 3 صفحه بنویسید.

1. با پیرزن داخل عکس همذات پنداری می کرد/م.

2. پرده خجالت را روی سرش کشید و رو برگرداند.

3. در زندگی، همه چیز نیاز به تفکر دارد. (دلنوشته)

4. خودت رو پیدا کن. (دلنوشته)

5.آنقدر لاغر شده بودم که همه لباس ها، به تنم زار می زدند.

 


تمرین هفته چهاردهم نخ داستانی - کانال ایده داستان - بُرش از داستانهای بداهه (60)


 


 

در مورد هر یک از جملات زیر، 1 تا 3 صفحه بنویسید.

1. کلید را در قفل چرخاندم.

2. روی چمن ها نشسته بودم.

3. او را در عالم خیال می دیدم که.

4. در مورد یکی از کارهای مثبت و منفی که روز گذشته انجام دادید در حد نیم تا یک صفحه بنویسید.

 

 


تمرین هفته سیزدهم نخ داستانی - کانال ایده داستان - امیر نمازی (55)



 

در مورد هر یک از جملات زیر، 1 تا 3 صفحه بنویسید.

1. آن رویای برفی محقق شد.

2. برف دعای کداممان بود.

3. امروز برف اومد.

4. امروز متنی راجع به برف نوشتم تا

5. دو اتفاق جالبی که در امروزِ برفی شهرتان می بینید را در قالب نیم تا یک صفحه بنویسید و به یادگار بگذارید.

 

 


تمرین هفته دوازدهم نخ داستانی - کانال ایده داستان - امیر نمازی (51)



 

در مورد هر یک از جملات زیر، 1 تا 3 صفحه بنویسید.

1. دلتنگش بودم.

2. طبیعت برای من. (دلنوشته)

3. کتابی از کتابخانه بیرون کشیدم.

4. در مورد اتفاقات سه روز گذشته، حداقل نیم تا یک صفحه بنویسید و از واکنش ها، دغدغه و ترس هایتان بگویید.

 

 


تمرین هفته یازده نخ داستانی - کانال ایده داستان - امیر نمازی (46)



 

این صفحۀ معرفی کتاب است و مخاطب اصلی آن شما هستید.

کتاب­های بسیاری درصف­ اند تا برای شما خودنمایی کنند و با خوانش آنها، هم سواد کتابی­­ تان را بالا ببرید و هم در نوشتن کارهای مستند و نیاز به علم اختصاصی، یاری گرتان باشند.

اولین پست از این صفحۀ اختصاصی به شما اختصاص دارد و می­ خواهم قیچی افتتاح و گشایشش را به دستان پرمهر و محبت شما بسپارم؛ این پستِ مرتبط با کتاب و کتابخوانی، همیشه فعال خواهد بود و می توانید پس از خوانش کتب جدید، از آن در جهت معرفی به دیگر دوستان استفاده کنید.

***

لطفا جهت معرفی کتاب و بهتر دیده شدن کامنت تان، از الگوی زیر استفاده کنید:

1. درج نام کتاب ، نویسنده ، مترجم و انتشارات.

2. اگر قرار باشد به این کتاب از 10 نمره دهید، چه نمره ­ای می دادید؟ (صرفاً نمره)

3. تأثیراتی که کتاب و محتوایش در زندگی ­تان داشته ­است را به شکل کوتاه و مفید بنویسید و به اشتراک بگذارید. (3 تا 5 خط)

4. اگر کار ترجمه شده است، زبان ترجمه ­اش چگونه بود؟ آیا در خوانش­ راحت بودید؟ (3 خط)

5. با جادوی­ کلامتان، خلاصه ­ای بنویسید و دیگران را دعوت به خوانش این کتاب کنید. (7 خط)

***

دو نکتۀ مهم:

1. شماره گذاری را رعایت کرده و از طولانی کردن متن پیام بپرهیزید.

2. میزان تأثیر و برداشت هر فرد از کتب مختلف است و هیچ گاه دو نظر و برداشت به یک نقطه ختم نمی شوند؛ پس اگر قصد معرفی کتابی را داشتید و در بین کامنت ها مشاهده اش کردید، منصرف نشوید و شما هم آن کتاب را از دید خودتان معرفی کنید و به اشتراک بگذارید؛

شاید نظر و قلم شما، راهی را برای مطالعه آن کتاب باز کند.


 

 

دربارۀ این موضوع،

هرچه به ذهن خلاق تان می آید را در قالب دلنوشته و جستار کوتاه

(در حد نیم صفحه - از نگارش داستان پرهیز کنید) و جملات قصار (1 تا 3 عدد) 

بنویسید و به اشتراک و یادگار بگذارید.

منتظر خواندن پیام های دلنوازتان هستم.


 

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری زنجان؛ چهارمین جشنواره سراسری پاتوق طنز دانشجویی تلخند» با انتشار فراخوان در 30 آذر ماه 98، به همت معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی و با همکاری حوزه هنری زنجان، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان زنجان و سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی، فعالیت خود را آغاز کرد.

جشنواره ملی طنز تلخند، با هدف ترویج شعر طنز و نیز ایجاد روحیه نشاط و شادی در بین دانشجویان، در دو بخش شعر و نثر با موضوعات زندگی دانشجویی، طنز اجتماعی و طنز ی است که با حضور اساتید و چهره‌های طنز نویس کشور؛ ناصر فیض، سعید بیابانکی و دکتر اسماعیل امینی، به عنوان هیأت داوران، داوری آثار این جشنواره را بر عهده خواهند داشت.

طبق آیین نامه منتشر شده از سوی دبیرخانه چهارمین جشنواره سراسری پاتوق طنز دانشجویی تلخند»؛

بخش‌های جشنواره عبارتند از:

1. شعر

2. نثر

 موضوعات جشنواره:

1. دانشجو و رویدادهای زندگی دانشجویی (خوابگاه- سلف‌غذاخوری- استاد- امتحانات- فضای دانشگاه- ازدواج-شهریه و.)

2. طنز ی با محوریت دشمنان ایران و ایرانی (ترامپ، نتانیاهو، داعش و.)

3. طنز اجتماعی(طلاق، اعتیاد،اختلاس و.)

 

مقررات عمومی جشنواره:

شرکت کنندگان صرفا باید دانشجو باشند یا حداکثر یکسال از تاریخ فارغ التحصیلی‌شان گذشته باشد.

شرکت در هر دو بخش شعر و نثر» برای دانشجویان بلامانع است.

آثار ارسالی به جشنواره نباید در جشنواره دیگری برگزیده شده باشند.

برای تسهیل در امر داوری، هنرمندان بخش آثار مکتوب باید هر اثر را در صفحات جدا از هم ارسال کنند. ارسال فایل word آثار با قلم bmitra و اندازه ۱۴ اامی است.

دبیرخانه جشنواره، در صورت صلاحدید آثار منتخب را با نام صاحب اثر چاپ و یا در اقلام تبلیغاتی جشنواره منتشر خواهد کرد.

بعد از پایان جشنواره آثار ارسالی به شرکت کنندگان عودت داده نخواهد شد.

دبیرخانه جشنواره از دریافت آثار ارسال شده بعد از موعد مقرر معذور است.

حضور برگزیدگان در مراسم پایانی جشنواره اامی است و عدم شرکت برگزیدگان در اختتامیه به منزله انصراف از جشنواره تلقی خواهد شد.

هر دانشجو می تواند همزمان در دو بخش جشنواره شرکت کند.

محدودیتی در تعداد و قالب آثار ارسالی وجود ندارد.

در بخش نثر، مضمون و محتوا، انسجام، بهره‌گیری از آرایه‌های ادبی، فصاحت و بلاغت و نوآوری و پرداختن به موضوعات روز از شاخص‌های ارزیابی است.

تعداد کلمات در بخش نثر، حداقل ۱۰۰ کلمه و حداکثر ۲۰۰۰ کلمه می‌باشد.

 

جوایز:

الف: بخش های شعر و نثر

نفرات اول: تندیس جشنواره، لوح سپاس و کارت هدیه ۱۰ میلیون ریالی.

نفرات دوم: تندیس جشنواره، لوح سپاس و کارت هدیه ۷ میلیون ریالی.

نفرات سوم: تندیس جشنواره، لوح سپاس و کارت هدیه ۵ میلیون ریالی.

 

اعضای هیات داوران:

هیات داوران جشنواره با حضور اساتید و چهره های طنز نویس کشوری آقایان ناصر فیض، سعید بیابانکی و دکتر اسماعیل امینی تشکیل شده است.

 

ارسال آثار به آدرس:

patoghetanz@gmail.com

یا ادمین کانال جشنواره به نشانی

 Patoghejahadi

 

تقویم جشنواره:

آخرین مهلت ارسال آثار: تا ۲۰اسفند۱۳۹۸

اعلام نتایج نهایی: اردیبهشت ماه ۱۳۹۹

زمان برگزاری اختتامیه: اردیبهشت ماه۱۳۹۹

 

نشانی دبیرخانه جشنواره:

زنجان، جنب میدان شورا، مجتمع جهاددانشگاهی، معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی، دبیرخانه جشنواره سراسری پاتوق دانشجویی طنز تلخند تلفن۰۲۴۳۳۰۳۵۳۰۱- ۰۲۴۳۳۰۵۲۲۳۶

 


 

این جشنواره به دانشجویان دانشگاه آزاد تهران شمال تعلق دارد و طبق فراخوان، نویسندگان محدودیتی در مورد حجم لغات داستان ندارند و می توانند هرمیزان لغاتی که تمایل دارند در اثر خود بکار ببرند؛ عرف جشنواره های داستان کوتاه، میزان 3000 تا 5000 لغت را می پسندد و بهتر است دانشجویان این دانشگاه به این نکته ریز توجهی داشته باشند.

موضوعات جشنواره به گونه ای است که دست نویسنده را بطور کامل باز می گذارد و می تواند به ایده و داستان های بسیار زیادی سرک بکشد و بنویسد.

این فراخوان را برای دوستان دانشگاه آزادی تان ارسال کنید

 

 

 


آخرین مهلت ارسال آثار : 98/12/5

علاقمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره47 - 77009800 داخلی های

1500-1504-1570 تماس بگیرید.


 

 


 

دوره های جشنواره نویسی، یکی دیگر از ابداعات و نوآوری های کانال ایده داستان بود که ازآبان ماه 1398 وارد برنامه های یادگیری و عملی هنرآموزان شد و تاکنون (تا بهمن98)، به یاری خداوند پنج دوره برگزار شده و دراین مدت، چند افتخار کوچک و قابل توجه نیز سهم هنرآموزان گرامی شده است که در پستهای بعدی به تفصیل بیان خواهد شد.

همواره سعی بر این است که در هر دوره، خلاقیت و برنامه ای جدید وارد پروسه اجرایی گردد تا هم ازخستگی و یکنواختی دوره جلوگیری بعمل آید و هم امکان یادگیری عمیق تر، مرور مباحث به شکل عملی وکاربردی، یادگیری نکات ریز و فنی نویسندگی و به کار بستن آموزه ها در آیندۀ نوشتاری را نیز فراهم آورد؛ در این دوره ها، جشنواره هایی انتخاب و برنامه ریزی می شوند که از فاکتورهای مهمی چون اعتبار، اهمیت،آینده دار بودن و. برخوردار باشند و شرایط خلق شاهکارهای داستانی و هنری را در سطح هنرآموزان و دوره فراهم کنند.

حضور دراین دوره ها مناسب تمامی هنرآموزانِ پرشوری است که جز پیشرفت و ارتقای سطح شان دغدغه و هدف دیگری ندارند و تشنه یادگیری اند؛ درچند دورۀ اخیر، نویسندگانِ نوآموز و تازه کاری بودند که با تلاش و بردباری توانستند اولین گام هنریشان را محکم بردارند و داستانی فنی و درخورِ توجه بنویسند؛ این دوره ها، به شکل عملی، کاربردی، هدفمند، جدی و همراه با پیگیری و سخت گیری های نوشتاری انجام می شود و تمامی هنرآموزان قبل از هرچیز باید به برنامۀ دوره وفادار باشند و تا پایان راه طبق آن عمل نمایند.

 نقد داستان در این دوره ها نیز به شکل تخصصی، چند بخشی و به شکل ریز و جزئی انجام می شود و آثار ارسالی، شاخص های بسیاری را طی می کنند تا به شکل نهایی شان دست یابند و در این راه حتی ممکن است چندین بار به سازی و بازنویسی شوند؛ امیدوارم این دوره ها بتواند شور و شوق نوشتن را دردل و جان هنرآموزان افزون تر کند و درنهایت شاهد داستانهایی فنی، هنری و نزدیک به معیارهای اصیل نویسندگیِ ایرانی و کلاسیک باشیم و خاطره اش تا پایان زندگی هنری نویسندگان حاضر در دوره باقی بماند.

 

 

 


هرگونه کپی برداری و اجرای دوره، رضایت اینجانب را به همراه نداشته و دور از اخلاق، شرع و عرف نویسندگی می باشد.


 


 

در مورد هر یک از جملات زیر، چند خط بنویسید و زیر پست ارسال کنید.

1. دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم.

2. چشمانش بسته بود، تکانش دادم اما هیچ واکنشی نشان نمی داد.

3. پایم پیچ خورد و چای روی شلوار پلوخوری اش ریخت.

 

 


تمرین هفته شانزدهم نخ داستانی - کانال ایده داستان (68)



 


 

تشریح کلمات این کارگاه:

 

بنیانگذار: املای این کلمه با ذ بوده و به دوشکل سرهم (بنیانگذار/ شکل مرسوم) و بهمراه نیم فاصله (بنیان­ گذار/ فرهنگ دهخدا) نوشته می شود که نوع متصلش بهتر و صحیح تر است.

معنا: مؤسس،بانی، پایه­ گذار، کسی که بنیان ­کار یا چیزی را ایجاد کرده است. // متضاد : بنیان کن [امیر نمازی]

 

بحبوحه : این کلمه با ح نوشته می شود. در برخی جملات، به اشتباه با ه» نوشته می شود که غلط می باشد. در تمرین مشق شب نیز برخی دوستان، با ه » نوشته بودند. [امیر نمازی]

این کلمه به معانی زیر شناخته می شود:

[" اوج، گرماگرم، گیرودار، حین، میان، میانه کار، وسط.

بحبوحة. [ ب ُ ح َ ] (ع اِ) میان و وسط هر چیزی. (ناظم الاطباء). وسط مکان.اصل و میان چیزی. بحبوح. [فرهنگ لغت دهخدا]

- در بحبوحه ؛ در گیراگیر کار. در وسط کار."]

 

دعوا :

دعوی * این لفظ بر وزن صحرا، به معنای ادعا » ست.

این لفظ در زبان عربی و متون قدیمی پارسی استفاده می شده است. به مثال های زیر توجه کنید:

دعوی مکن که برترم از دیگران به علم / چون کبر کردی از همه دونان فروتری (سعدی شیرازی)

اگر این لفظ را با فتحه و به شکل صحرا بخوانیم، دو معنا از آن در می آید:

یکی دادخواهی (در اصطلاح حقوقی و دادگستری)  دیگری مشاجره و کشمش (در تعبیر عامیانه که این فرم در داستان به کار می رود.)

پس در تعبیر و استفاده عامیانه و روزمره بهتر است به شکل دعوا » استفاده­ اش کنیم چنانکه در نوشته ها نیز به این شکل می نویسند.

ادامه مطلب


 

1. آذوقه :

ارزاق، توشه، جیره، خواربار، خوراک، قوت، غذایی که در سفر با خود بردارند. / مرحوم نجفی آزوقه» را صحیح‌تر دانسته است؛ اما فرهنگ املایی خط فارسی فقط آذوقه» را درست می‌داند؛ پس این کلمه را باید به شکل آذوقه » بنویسیم.

 

2. القای شبهه:

القا کردن یعنی تلقین‌کردن و آموختن / شبهه: شک وگمان، شک انداختن.

 

3. امپراتور احساس:

امپراتور یعنی امیر، پادشاه، خدیو، شاهنشاه، مَلِک. / عنوان فرمانروایان روم قدیم، شاهنشاه مقتدری که برقلمروهای وسیعی سلطنت کند. (فرهنگ معین) /  فرهنگ املایی خط فارسی این کلمه را تنها با ت » را صحیح می‌داند.

 

4. انتر همان بوزینه است:

انتر یعنی میمون کوچکِ دُم دار که کفل هایش بی مو وسرخ رنگ است. (فرهنگ عمید)

اگر بخواهید به معنای بوزینه و میمونی که بی مو و سرخ رنگ است برسید، بهتر است که با الف بنویسید؛ فرم نوشتاری این کلمه با عین، در معانی زیر آمده است:

زشت روی (واژه نامه آزاد و لهجه و گویش تهرانی (با فتحه روی عین))، میمون (لهجه و گویش دزفولی با فتحه روی عین و تاء)، کریه المنظر، زشت روی، بَدگل، میمون (لهجه و گویش گنابادی)، مگس یا خرمگس بزرگ کبود رنگ (لغت نامه دهخدا و فرهنگ پارسی عمید)؛ همچنین در زبان کوچه و بازار، از این کلمه به عنوان توهین و فحش هم استفاده می شود.

گرچه فرهنگ املایی خط فارسی، هر دو شکل نوشتاری انتر و عنتر » را درست دانسته اما طبق فرهنگ های فارسی معتبر و فرم پارسی آن، بهتر است با الف نوشته شود تا معنای موردنظر بدست آید. [امیر نمازی]

ادامه مطلب


 

یک از یازده بزرگتر می شود اگر.

چه تصور و برداشتی از این عنوان درشت دارید؟ چه چیزی به ذهن شما خطور می کند؟

 

امروز ششم اسفند ماه است و حداقل 23 روز دیگر، به اتمام سالِ پر فراز و نشیب 1398 مانده است. اگر بخواهیم حسابی سرانگشتی و تاجرانه داشته باشیم، تاکنون 342 روز از سال گذشته است وشما تنها 23 روز دیگر فرصت دارید تا امسال تان را به خوبی و با موفقیت به اتمام برسانید؛ در این دست نویس به این موضوع می­پردازم و در انتها، راه هایی را باهم مرورخواهیم کرد که به روزهای باقی مانده ­یتان رنگ طلا می بخشد و ضمن جبران کاستی های 11 ماهه گذشته، نردبان موفقیت و رسیدن به خواسته ها را هم نشان تان می دهد و برای ادامه زندگی نیز یاری تان خواهد کرد؛ اگر:

با علاقه و تعهد، به تمامی آن ها جامۀ عمل بپوشانید و کم کاری نکنید.

نمی دانم چه شغلی و چه میزان درآمدی دارید، برای زندگیتان هدف و برنامه ای دارید یا خیر اما اطمینان دارم که به خوب بستنِ پرونده سال و سَبُک وارد شدن به سال جدید علاقه وافری دارید! اگر سال قبل را خوب ببندید، با سبُکی و انرژی بیشتری به استقبال سال جدید می روید و می توانید بهتر و مؤثرتر زندگی کنید.

برای شما چندین پیشنهاد دارم که می تواند تأثیرگذاری این ماه را بیشتر از پیش کند و به کمک آنها کم کاری­های 11 ماه گذشته را به خوبی جبران کنید. تمام این پیشنهادات و قرارهای موفقیت را با دقت بخوانید و اگر تصمیم به خوب زیستن و بستن پرونده سال 98 تان دارید، آنها را با علاقه و تعهد انجام دهید و نتیجه اش هرچه که بود، در قسمت نظرات بنویسید و به اشتراک بگذارید.

ادامه مطلب


 


قاعـده مهم حـرف واو


 

به این جمله توجه کنید:

" روزی در حال عبور از جایی بودم که پرنده ای نارنجی دیدم. زیبا بود. و کِرمی خوش خط و خال به منقار داشت. و سرش را مرتب می چرخاند. و آن کِرم را نه نمی خورد نه پرتاب می کرد و همانطور پریشان حال مانده بود.! "

 

در این جمله چه نکته ای نهفته است؟ چه حدسی می زنید؟

نکته در واو » ها نهفته است. نگاهی به آنها بیندازید.

واو، جزء حروف ربط و اتصالی است و طبق قواعد، بعد از آن هیچ نشانه و علایم نگارشی به کار نمی رود.

یکی از وظایف واو، اتصال دو جمله به یکدیگر است. آمده است تا دو جمله مرتبط به هم را به یکدیگر وصل کند؛ با این تفاسیر اگر بعد از واو » از نشانه هایی مثل نقطه » ، ویرگول (کاما) » ، نقطه ویرگول (نقطه کاما) » ، علامت تعجب و پرسش » و. استفاده و آذین شود، اشتباه و تناقضی آشکار و مخالف با فلسفه وجودی واو » رخ می دهد و در قواعد درست نویسی، این چنین حرکتی پسندیده نیست؛ دلیل آن هم کاملاً مشخص است:

استفاده از واو »، یعنی این جمله ادامه دارد و خواهان قطع آن نیستم و آوردن هرگونه نشانه ای پیش از این حرفِ ربط، قاعده آن را درهم می شکند و ضمن برهم ریختن ظاهر استاندارد جمله، آن را دو پاره می کند!

این یکی از اشتباهات متداول و وسیع است که در بسیاری از متون ساده و حرفه ای مشاهده می شود و با یادگیری و رعایت آن، می توان به جملات  لباسی آراسته و در خور پوشاند و هر خواننده ای را از این نظم و آرایش به وجد آورد.

 

نکته به اتمام رسید، جمله ای که در صدر متن آمده است را بردارید و

پس از ویرایش و صحیح نویسی، زیر همین پست ارسالش کنید.

 

 


امیر نمازی / یکشنبه یازدهم اسفند 98


 


 

حروف، کلمه را می سازند و کلمه، جمله را و این چنین ارتباط شکل می گیرد.

این حروف هستند که به داستان و نوشتن جان می بخشند و اگر نبودند، هیچ ارتباط اولیه ای شکل نمی گرفت و نه نامه ای رد و بدل می شد و نه داستانی به رشته تحریر در می آمد؛ بسیاری از ما پارسی زبان ها، در همین قدم اول مشکل داریم! درست فهمیده اید، بسیاری حتی ترتیب حروف الفباء را هم نمی دانند و این یکی از اتفاقات تلخ و دردناکی است که این زبان شیرین و کهن به خود می بیند.

برای رفع این ایراد و اشکال، نخستین پست آموزشی این صفحه را با یادگیری و دورۀ حروف الفبای پارسی آغاز می کنیم تا اگر فراموش تان شده یا شما هم جزء آن دسته هستید که ترتیب حروف را نمی دانید و به درسی اَدا نمی کنید، با مشاهده و خوانش تصویر نوشته زیر ضمن یادآوری و تحکیم آن، اولین قدم تان را به بهترین شکل ممکن بردارید؛ بد است که پارسی زبان باشید و حروف زبان مادری تان را بلد نباشید و نتوانید به درستی و ترتیب بیانش کنید.


 

با الهام از عکس انتهایی، در مورد دو جملۀ زیر چند خط بنویسید و ارسال کنید.

 

تمرین نخ داستانی

1. با عینک دودی و آن ماسک، شبیه به ساقی های لب چهارراه شده بودم.

2. ما عینکی ها (یا عینک به چشم ها) درد مشترکی داریم.

 

 

تمرین توصیف

1. عکس و ترکیب ماسک، عینک و بخار روی آن را در چند خط و به صورت کوتاه توصیف کنید. (صرفاً توصیف کوتاه مدنظر است. / از نوشتن داستان یا شبه آن اجتناب فرمایید.)

در زمان ارسال مشق نامه، حتماً نام تمرین و شماره آن را ذکر کنید.

 

 

 


تمرین هفته هجدهم نخ داستانی - کانال ایده داستان (75)



 


قاعـده مهم حـرف واو


 

به این جمله توجه کنید:

" روزی در حال عبور از جایی بودم که پرنده ای نارنجی دیدم. زیبا بود. و کِرمی خوش خط و خال به منقار داشت. و سرش را مرتب می چرخاند. و آن کِرم را نه می خورد نه پرتاب می کرد و همانطور پریشان حال مانده بود.! "

 

در این جمله چه نکته ای نهفته است؟ چه حدسی می زنید؟

نکته در واو » ها نهفته است. نگاهی به آنها بیندازید.

واو، جزء حروف ربط و اتصالی است و طبق قواعد، بعد از آن هیچ نشانه و علایم نگارشی به کار نمی رود.

یکی از وظایف واو، اتصال دو جمله به یکدیگر است. آمده است تا دو جمله مرتبط به هم را به یکدیگر وصل کند؛ با این تفاسیر اگر بعد از واو » از نشانه هایی مثل نقطه » ، ویرگول (کاما) » ، نقطه ویرگول (نقطه کاما) » ، علامت تعجب و پرسش » و. استفاده و آذین شود، اشتباه و تناقضی آشکار و مخالف با فلسفه وجودی واو » رخ می دهد و در قواعد درست نویسی، این چنین حرکتی پسندیده نیست؛ دلیل آن هم کاملاً مشخص است:

استفاده از واو »، یعنی این جمله ادامه دارد و خواهان قطع آن نیستم و آوردن هرگونه نشانه ای پیش از این حرفِ ربط، قاعده آن را درهم می شکند و ضمن برهم ریختن ظاهر استاندارد جمله، آن را دو پاره می کند!

این یکی از اشتباهات متداول و وسیع است که در بسیاری از متون ساده و حرفه ای مشاهده می شود و با یادگیری و رعایت آن، می توان به جملات  لباسی آراسته و در خور پوشاند و هر خواننده ای را از این نظم و آرایش به وجد آورد.

 

نکته به اتمام رسید، جمله ای که در صدر متن آمده است را بردارید و

پس از ویرایش و صحیح نویسی، زیر همین پست ارسالش کنید.

 

 


امیر نمازی / یکشنبه یازدهم اسفند 98


 


 

 

با چاپ و انتشار زودهنگام کتاب، نویسنده می شویم؟

نویسنده شدن، رویای هزار و یک نفری است که قلم به دست می نویسند و آرزو دارند نامشان روی جلد کتابی بدرخشد و آن را به این و آن نشان بدهند و بگویند:

  • این کتاب را من نوشتم. ببینید.

داشتن کتاب و خروجی، بسیار ارزشمند است اما نهایت کار نویسنده نیست و تازه ابتدای راه اثباتش خواهد بود و بسیاری افراد، پس از این مرحله می درخشند و خود را بیش از پیش اثبات می کنند و برخی دیگر، در همین نقطه می مانند و دیگر رشد و تعالی نمی یابند!

کارگردان، نهایت کارش ساخت فیلمی جذاب و درخور توجه است و با آن معرفی می شود؛ مجسمه ساز، نهایت کارش ساخت مجسمه ای زیبا و خوش تراش است که به دیگران نشان دهد و برایشان خاطره ای ماندگار ایجاد کند؛ تدوینگر فیلم، می کوشد تا بهترین هنر و سلیقه اش را خرج کند و بُرش های برهم ریختۀ فیلم را به درستی کنار هم بیاورد و مکثی ایجاد نشود و؛ و در مقابل، نویسنده، فردی است که تمامی این خصوصیات و اتفاقات را در وجود خودش دارد و هم باید خاطره ای خوش نقش برای همگان ایجاد کند و هم کارش را به بهترین شکل به خواننده تحویل دهد؛ علاوه بر این باید بین این کتاب و آن کتابش، هزاران زندگی را از نظر گذرانده باشد و در کوله بار نویسندگی اش تجربیات گوناگونی بریزد و نگاه دارد، افراد بسیاری را دیده و تحلیل کرده باشد و در یک جمله کوتاه و مختصر:

ادامه مطلب


 

تشریح واژگان مرتبط با این تمرین

 

وام گزار

گزاردن، فعلی پر استفاده است که به شکل ترکیبی و وابسته می آید و به معنای " ادا کردن " است.

" وام گزاردن " یعنی " ادا کردن وام، باز پس دادن وام، پرداخت قسط های وام دریافت شده (پایانی - امیر نمازی)"؛ بنابراین، وام گزار کسی است که وام خود را بازپس می دهد.

در بسیاری از متون و نامه های اداری، این ترکیب را به شکل غلط " وام گذار " یا " وامگذار " می نویسند در صورتی که این ترکیب به گونه ای است که باید به شکل جدا نوشته شود. این کلمه در تمرین دیشب قریب به یازده دفعه اشتباه نوشته شده که نشان از سختی و اشتباهی رایج در فرم گزار و گذار دارد. (در این باره پستی مجزا ارسال خواهد شد.) از این به بعد، این کلمه را به صورت مجزا و همراه با " ز " بنویسیم. [امیر نمازی]

 

واله

به معنای " عاشق، شیفته، سرگشته، شیدا " است. از این کلمه می توان در داستان و رمان های تاریخی و در موقعیت های خاص استفاده هوشمندانه ای کرد.

 

ناگزیر :  ناچار، مجبور

ادامه مطلب


 

تشریح واژگان مرتبط با این تمرین

جِدّ

جِدّ به کسر ج و تشدید دال، کلمه ای عربی و در معنای " کوشش " است. / معانی دیگر آن که به کار فارسی زبان ها می آید، " امرِ جدی و واقعی / جدیت " می باشد.

 

جَزر و مَد

جزر و مد به فتح اول، در معنای فرو نشست آبِ دریا در اثر حرکت ماه » است. این ترکیب با ز (جزر) نوشته می شود و نوشتن آن با ذ (جذر) اشتباه بوده و عمل ریاضی را تداعی می کند. [امیر نمازی]

 

بُته جِغه

بته جغه یکی از نقوشی است که در تاریخ هنرهای سنتی و دستی ایران همیشه مورد توجه هنرمندان و صنعتگران بوده است. از این طرح و نقش در تزیین انواع صنایع دستی بویژه پارچه، قالی، گلیم، کاشی، سفال، شال بافی، نساجی، خاتم، زربافی و. استفاده می شود.

املای آن به شکل بته جغه » صحیح است و هیچگونه واو عطفی در آن به کار نمی رود؛ علاوه بر این، املای جغه » با غ است در فرم ادبی اصیل و فرهنگ های لغت پارسی نیز این مورد را تایید کرده اند اما در زمره اشتباهات و اغلاط رایج و مصطلح آمده و در متون نوشتاری و مجازی می بینیم که به غلط به شکل بته جقه » نوشته شده است

از امروز، این واژه پارسی و زیبا را به شکل صحیح آن به کار ببریم. [ امیر نمازی ] 

ادامه مطلب


 

 

در طول زندگی روزمره، با انبوه واژگانی رو به رو می شویم که با " است " ترکیب و ادغام شده اند. این فعل مهم آنقدر با زندگی و افعال کاربردی مان عجین شده که محال است روز و لحظه ای را بدون آن سر کنیم!

در طول روز، چه میزان از " است " و فرم عامیانه اش استفاده می کنید؟

در همین فعل، چند قاعده و نکته نهفته است که یکی ازآن ها را دراین دستنویس یاد می گیریم و دوره می کنیم.

 

به چند عبارت زیر توجه کنید؛ به نظر شما کدامیک صحیح است؟

" کدام است، نیت، نغزست، شب ست، دانا است، او گیج است، او سپهر است، راه باز است، زهرا کدامیک از آن دو است، سفری ست مشقت بار، آخر صف اینجا است؟ و. "

 

در مجموعه بالا، کدام شان صحیح است و کدامیک غلط؟ شیوه درست نویسی شان چگونه است؟

طبق قاعده ای که حرف الف (است، با الف شروع می شود) دارد، اگر این کلمه (یعنی است خودمان) بعد از کلمه ای بیاید که به ا» و و» ختم شود، می توانیم است » را بدون الف بنویسیم. این فعل در مقابل این چنین کلماتی ادغام و روان سازی می شود؛ به مثال های زیر دقت توجه کنید:

* دانا است (دانا، با الف ختم شده است؛ طبق این قاعده می توانیم به این شکل بنویسیم : داناست.)

* نیکو یا نکو (هر دو با واو ختم شده است؛ طبق این قاعده می توانیم به شکل نیت یا نت بنویسیم.)

 

-*- شکل " است / ست " هر دو در داستان نویسی مورد استفاده قرار می گیرد؛ همواره سعی کنیم بخوانیم و در متون خود استفاده کنیم که به زیبایی هرچه بهتر جملات کمک می کند.

 

 

 


امیر نمازی - جمعه 23 اسفند 98


 


بازی های هوش و خلاقیت را همیشه دوست داشتم. هنوز هم چند تکه از دورۀ کودکی و نوجوانی را در گوشه ای از اتاقم قرار داده ام و هر از گاهی استفاده یشان می کنم. مکعب رنگها یا روبیک، جدول اعداد، اتللو، شطرنج، تخته نرد که تاریخچه ای وسیعی هم دارد و. می توانند ذهن را به خوبی به چالش های متعددی بکشند و درگیر کننداگر از ذهن تان کار بکشید و تحت فشارش بگذارید، حتما فعال تر می شود و به تبع آن زندگیِ شیرین تر و پرثمرتری خواهید داشت. در دنیای امروز، ذهن ها هستند که حکومت می کنند.

این صفحه را به بازی های ابداعیِ هوش و خلاقیت و مطالب مرتبط با تقویت آن ها اختصاص می دهم تا در میان مطالب و تمرینات مرتبط با نویسندگی، اندکی فرصت تفریح و جلای هوش هم وجود داشته باشد.

نظرات ارزشمندتان را برای بهبود کارها با ما در میان بگذارید.

 


 

نوروز، فرصت بسیار خوبی است تا قدری طعم واقعی و بی دغدغۀ زندگی را بچشید، به خودتان برسید و استراحت کنید. بسیاری از دوستان، لیست هایی جهت خوانش در ایام عید منتشر کرده اند و پیشتر از آن نیز، بسیار افراد یا کتبِ آمادۀ خوانش دارند یا میلی به باز کردن کتاب در این ایام فراغت ندارند و ترجیح می دهند به کارهای دیگر برسند؛ از این رو بهتر دیدم به جای پیشنهاد خوانش کتاب و تکرار لیست نامه های عزیزان، لیستی کوتاه، مختصر و مفید از فیلم های ماندگارِ کمدی و خانوادگی ترتیب دهم تا در این ایام ببینید و اندکی ذهن تان معطوف به خوشی های هنر هفتم باشد و کمتر به سمت مسائل منفیِ موجود برود. با این حال، از خواندن و حَظّ مطالعه غافل نشوید و هر روز به میزان چند صفحه، هدفمند و متعهد کتاب بخوانید تا حال خوشتان دوام داشته باشد.

 

فیلم های چارلی چاپلین

1. سیرک / ساخته ی 1928 / 72 دقیقه / 500 مگابایت

https://www.film2serial.ir/1397/09/11/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%af%d9%88%d8%a8%d9%84%d9%87-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-the-circus-1928.html

 

2. فیلم عصر جدید / 1936 / 87 دقیقه (پیشنهاد می شود.)

https://www.film2serial.ir/1396/05/07/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%af%d9%88%d8%a8%d9%84%d9%87-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-modern-times-1936.html

 

3. دیکتاتور بزرگ / 1940 / 125 دقیقه (پیشنهاد می شود برنده جوایز متعدد)

https://www.film2serial.ir/1396/05/13/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%af%d9%88%d8%a8%d9%84%d9%87-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-the-great-dictator.html

 

فیلم های لورل و هاردی

ادامه مطلب


 

نخ های زیر را بخوانید و ادامه دهید.

1. چاقویم را بیرون کشیدم. آن قدر تیز بود که نور خوشید را هم می بُرید.
2. خواستم نفس بکشم ولی نفسم بالا نیامد، سینه ام سنگین شده بود.
3. در کافه بی کلاس ها، همه چیز با هورت و خرچ خرچ خورده می شد. آن ها حتی

4. لیوان را برداشتم و یک نفس نوشیدم. مزه ف زنگ زده ی ده ساله می داد.
5. کارگاه خیاطی اش را جمع کرد و. (به کرونا گره بزنید.)

 

 


 تمرین هفته نوزدهم نخ داستانی - کانال ایده داستان (۸۰)


 


 

قبل از اینکه یک خط بنویسی، سه خط بخون!

همیشه قبل از آن که نوشتن اصلی را آغاز کنید و قلم را به رقص شاعرانه و زیبایی درآورید، با انجام کارهای دست گرمی و ساده، گرمش کنید تا جوهر وجودی اش اجازه هر خوش نوشتنی را بدهد. حتماً برای شما هم چنین چیزی پیش آمده که موضوع خوبی به سراغ تان آمده اما آن چنان که باید و شاید، از پس نوشتنش برنیامدید یا نوشتید و نیمۀ راه رهایش کردید، این تنها یک نشان و دلیل دارد:

ادامه مطلب


داستان کوتاه طلاق

اثر: آیزاک باشویس سینگر       /      برگردان: مرضیه ستوده

 

بسیاری از دعواها و پرونده‌های طلاق در دادگاه پدرم حل و فصل می‌شد. دادگاه، همان اتاق نشیمن خانه‌ی ما بود که پدرم، نسخه‌هایی از تورات و کتاب‌های مذهبی‌اش را در صندوقی قدیمی نگه‌ می‌داشت. من، پسر خاخام و پیشوای محل، هیچ فرصتی را برای شنیدن دعوای متقاضیان طلاق از دست نمی‌دادم. چرا و چطور یک مرد و همسرش که اغلب پدر و مادر بچه‌هایی هم بودند، ناگهان تصمیم می‌گرفتند با هم غریبه شوند؟ به ندرت من جواب قانع کننده‌ای شنیدم.

ادامه مطلب


حتماً نامِ جملات قصار به گوش تان خورده و بسیاری از آن ها را در صفحات مجازی و رومه ها خوانده اید.

قصارها، گفته های کوتاه و پرمعنایی هستند که معمولاً در موضوعات اخلاقی، شکل و شیوۀ صحیح زندگی، مسائل مرتبط با موفقیت و پندهای پیش‌برندۀ زندگی انسان و. نوشته می شوند و در تمامی موارد، نقش یاری گونه و دست گیری دارند.

یکی از مهمترین خصوصیات آن ها، فشردگی و ایجازِ مفید است. نویسنده یا قصار نویس، در چندین کلمه و یا حتی در یک تا دو جمله، معانی مثبت و ارزشمند وسیعی را گنجانده و تحویل خواننده می دهد. همه می‌توانند قصار بنویسند اما باید قواعد مرتبط با آن را رعایت کنند؛ پند و اندرزدهی (با نصیحت اشتباه نگیرید)، کوتاهی و اختصار، کلمات تأمل‌برانگیز، راهگشایی و بازکردن قفل های نهفته زندگی، از قواعد و خصوصیات مهم آن هستند. نویسنده باید با هنرمندی تمام، تنها با استفاده از چند کلمه، دریای وسیعی از معانی را پیش روی خواننده بگذارد و تعابیر و تفاسیر زیادی را ایجاد کند؛ قطعاً هر نوشته ای که خارج از این چارچوب باشد را نمی توان به عنوان قصار تلقی کرد.

ادامه مطلب


 

نخ های زیر را بخوانید و ادامه اش را در چند خط بنویسید.

 

1. مرد طبقه ی پایینی، دائم الخمری بود که چک جعل می کرد.

2. وقتی شیفت شب تمام شد.

3. حمله ی دیگری ترتیب داده بود.

4. شانه هایش را بالا انداخت و غضب کرده، گفت.

5. اهمیت نداشت که ترمز ندارم.

 


 تمرین هفته بیست و یکم نخ داستانی - کانال ایده داستان (۸8)



گربه زیر باران  -  ارنست همینگوی

 

تنها دو آمریکایی در هتل بودند. هیچ‌کدام از آدم‌هایی را که توی پلکان، در سر راه خود به اتاق‌شان یا موقع برگشتن از آن، می‌دیدند نمی‌شناختند. اتاق‌شان در طبقۀ دوم رو به دریا بود. اتاق در عین حال رو به باغ ملی و بنای یادبود جنگ قرار داشت. توی باغ ملی نخل‌های بلند و نیمکت‌های سبز دیده می‌شد. هوا که خوب بود همیشه یک نقاش با سه‌پایه‌اش در آنجا حضور داشت. نقاش‌ها از نحوه‌ای که نخل‌ها قد کشیده بودند و از رنگ‌های براق هتل‌های رو به باغ ملی و دریا خوش‌شان می‌آمد .

ادامه مطلب


 

دیشب کارگاه ایده ی آزاد جامع 55 به انضمام تشریح فضای کلی معدن و موارد مرتبط به آن به پایان رسید. کارگاه سه ساعت به طول انجامید و در آن معدن را از ابتدا و دهانه ی ورودی تا انتها و نحوه ی کار معدن چی بررسی کردیم و سپس ایده هفته تشریح شد و کارگاه، با پرسش و پاسخ داستانی به پایان رسید. سعی کردم توضیحات هم به صورت صوتی باشد و هم مکتوب (PDF  راهنمای تصویری)، تا کارگاه جوی خسته کننده و دل آزار نداشته باشد.

عده دوستان قلیل بود اما ذوق و علاقه ی دوستان به یادگیری و فهم ایده و بحث، همه چیز را جبران می کرد. امیدوارم این شور و اشتیاق و پیگیری لحظه ای را همیشه داشته باشیم. در پایان، از پنج عزیزی که از ابتدا تا انتها با جدیت و علاقه حضور داشتند و گوش دادند و نوشتند، تشکر می کنم.

 

در پایان، می توانید نظراتتان را راجع به کارگاه و جوِ آن بیان کنید.

موفق و پیروز باشید.

 

یادبودِ کارگاه


 

نخ های زیر را بخوانید و ادامه اش را در چند خط بنویسید.

 

1. مرد طبقه ی پایینی، دائم الخمری بود که چک جعل می کرد.

2. وقتی شیفت شب تمام شد.

3. حمله ی دیگری ترتیب داده بود.

4. شانه هایش را بالا انداخت و غضب کرده، گفت.

5. اهمیت نداشت که ترمز ندارم.

 


 تمرین هفته بیست و یکم نخ داستانی - کانال ایده داستان (۸8)



 

عامی نویس 1 : عُنُق

عُنُق، صفت جالبی است. کم و بیش همه‌ مان در طول روز یا تمام طول هفته این شکل و قیافه ایم! حتماً شنیده ‌اید که می ‌گویند: طرف عُنُق است.!! » یا فلانی آنقدر عُنُق است که حال آدم را برهم می ‌زند! ».

به نظر شما این صفت پرکاربرد که عین نقل و نبات، هر روز و ساعت به اشکال مختلف استفاده اش می‌ کنیم، چه معنایی دارد؟ از تصویر درج شده هم می توانید به خوبی کمک بگیرید و به معنا پی ببرید؛ این کلمه به معنای اخمو، ترشرو، بدخلق، غُرغُرو است.

حالتی است که کم و بیش در سر و صورت همه‌ مان جا خوش کرده و تا اتفاقی می ‌افتد، تُرش می ‌کنیم و با چهره ای درهم و جمع شده، عُنُق می ‌شویم! محال ممکن است تابحال عُنُقی را تجربه نکرده باشید؛ همین خندۀ بی‌هوا، نشان از عُنُق شدن‌ هایتان دارد.

ادامه مطلب


 

پیرامون مان پر است از لغات، کنایات و معانی ریز و درشت؛ هر اتفاقی، معنایی روشن در دل خودش دارد و می تواند شمع و چراغ داستان مان را روشن و پر فروغ کند.

ایده و شورِ اجرایی این پست که میان کانال ایدۀ داستان و تارنمای قلم طلایی1 مشترک است، امروز به ذهنم رسید؛ قرار بود تغییراتی محسوس در کانال و مطالبش داشته باشیم. تغییر اول، نصیب و قسمت مدرسۀ خلاق ایدۀ داستان شد و این مطلب جدید و پر تأثیر، هم به کانال رسید و بسته به بازخورد و توجه شما عزیزان، ممکن است تغییرات مثبت و خلاقِ دیگری نیز داشته باشیم. نظراتتان باعث دلگرمی است، حتماً درمیان بگذارید.

در این مطلب آموزشی، قرار است از انبوه واژگان جادویی که به کار هر داستان و نوشته ای می آید، دست چینی داشته باشیم و در کنارِ هم بگوییم و بخوانیم و با تمرینی کوتاه، کار را خاتمه دهیم؛ این تمرین اهمیت دارد چرا که می تواند مفهومِ آن روز را در ذهن شما بیشتر و بهتر ثبت و ضبط کند؛ پس حتماً آستین بالا بزنید و فارغ از هرگونه برداشتی که من بلدم.! »، این مورد را قبلاً خوانده ام و از بَرَم!! » و بهانه های ریز و درشتی که به گوش و چشممان خورده است، تمرین را بنویسید و ارسال کنید. این کار، چند فایده خواهد داشت:

1. مفهوم برای شما مرور و به حافظۀ کوتاه و بلندمدت تان منتقل می شود.

2. صرفاً خواندن نبوده و عملاً تلاشی کرده اید و غول هرگونه بهانه را بر زمین زده اید!

و.

پس فارغ از اینکه این مفهوم را می دانید یا نه، چندین بار استفاده کرده اید یا اول بار است که می بینید، تمرین را با دقت و علاقه بنویسید و در ذیل هر پست، به اشتراک بگذارید. حمایت های شما عزیزان، می تواند باعث بقا و افزایش کیفیات مطالب شود. 


 

سوم خرداد سال گذشته شرایطی فراهم آمد تا کانال ایده داستان، همان دفترچه‌ای که تمامی نویسندگان خرد و کلان به آن نیاز دارند، به یاری خدا متولد شود و پا به دنیای پر فراز و نشیب ادبیات بگذارد.

در این یکسال فعالیت، سعی شد ایده‌ها و تمریناتی طراحی و ارسال شوند که اول، ذهن و قلم‌ نویسنده را به چالش بکشد و دوم، پیشرفت و ارتقای شما عزیزان را تسریع‌ کند.

تمرینات در چندین مرحله نو شدند و به شمار آن‌ها افزوده شد و تا این لحظه، بالغ بر ۱۹۱ ایده و جرقه داستانی (ایده ها، یک‌ویک و نخ داستانی) و ۷۸ تمرین متنوع، هدفمند و پیش‌برنده ارسال شده است که هر کدام اهداف خاصی را دنبال می کردند؛ یکی به آنی‌نویسی و ایجاز آن ارتباط داشت، دو ایده به بحث داستان‌نویسی حرفه‌ای مرتبط بود، چند تمرین به داستان کم شمار و توصیف و درک هنری مرتبط بود و در تمامی آن‌ها،  دست و فکرِ نویسنده باز بود و یکی از همین ایده‌های ارسالی، در دوره ششم جشنواره‌نویسی نوشته شد و در بین ۶۰ داستان اول جایزه‌ ادبی سیمین قرار گرفت.

ادامه مطلب


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها